آرمانآرمان، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره
آرمینآرمین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

❤آرمان وآرمین❤

آرمان وآرمینم داشتن شمایعنی تمام خوشبختی

خونه حاجی دزداومد🤪

دیشب خونه مامان دزداومده وباشنیدن آژیردزدگیرفرارکرده وخداروشکرچیزی نبرده.خیلیامیدونن مامان سفره وخونه خالیه.من قراره چندروززودترازاومدن مامان برم وچون بابای آرمان همایش داره ،برمیگرده مشهدوماتنهامیمونیم.باوجوداصرارخواهرم توخونه ش راحت نیستم وآرمینم غیرخونه خودمون،فقط خونه مامان راحت میخوابه.قرارشد امیرمحسن خواهرزاده۱۲ساله م بیادشب پیش مابمونه.بااوضاع دزدی انگاردیگه بامحسنم میترسم،نکنه بابچه هاتنهاباشم ودزد بیاد😫😱😭
24 مرداد 1398

دامادی سومین پسرعموی آرمان درمرداد 😉

جمعه دامادی پسرعموی آرمانه وعروس همشهری منه ویه قوم وخویش خ دور.این سومین پسرعموی آرمانه که تومرداددامادمیشه.خونواده پدری آرمان برعکس خونواده من که فقط یه عمه دارم، پرجمعیته.خ دلم نمیخواداین عروسی روبرم،چون دوتاازخانومای مسن  خ فضول آشنا،اقوام خ نزدیک عروس هستن واصن دلم نمیخوادببینمشون(سالهامیشه که خوشبختانه ندیدمشون).ولی خوب نمیشه که نرم وبرعکس من به آرمان وآرمین خوش میگذره انشالله. این چندروزه آرمینوبه خاطرچشمش بیرون نبردیم وحسابی دلش گرفته وازپشت پنجره به قول خودش  هانان نان  هارونگاه میکنه. ...
22 مرداد 1398

زیارت امام رضا

امشب آرمان خ اصرارکردکه بریم حرم،ولی من پام دردمیکردوگفتم باشه یه روزدیگه.خ وقت بودکه حرم نرفته بودیم.نزدیک ساعت۱۲شب داشتم چای میخوردم که آرمین بسته نقل روبرداشت وچندبارتکون دادکه درش بازبشه ویهودیدم که چشمشوگرفت.اول که دیدم خ قرمزه،بعدروی سفیدی چشمش یه نقطه خون دیدم واحساس کردم که قرنیه شم خراشیده،سریع بردیمش بیمارستان چشم پزشکی خاتم بعدکلی که اذیت شدبرامعاینه وگریه کرد،گفتن بعله قرنیه ش خراشیده ولی خداروشکربه عنبیه آسیب نرسیده وآنتی بیوتیک دادن که عفونت نکنه.بیمارستان خاتم نزدیک حرمه وبه شکراینکه آسیب چشم آرمین جدی نبودباهمه خستگی به حرم امام رضارفتیم.برای همه دوستای نی نی وبلاگی عزیزم وبیشتربرای آنیسای گل که انشاالله حالش خوب خوب بشه هم دع...
19 مرداد 1398

آرمین در۴ماهگی(خونه مامان بزرگ)😍💓

این عکسای آرمین جونم مال گوشی قبلیه .الان که میبینمش،چقدقبلاتپلو بوده،برعکس الان که همیشه زیرصدکه😩مامان بزرگ (مامان خودم)وخاله عصمت برای آرمینی خ زحمت کشیدن.مامان بزرگ دوماه قبل ازتولدت اومدمشهدپیش ما،چون فشارم خ بالابودوتا۲/۵ماهگی توپیشمون موند،بسکه ریزبودی وشیرنمیخوردی من میترسیدم تنهانگهت دارم ووقتی آرمان تعطیل شدماروهم باخودش برد،واونجاازت نگهداری کرد.الهی همیشه زنده باشی پسرم وخداعمرطولانی به مامان بزرگ بده.هزارماشاالله به پسرخوشگل مامانش اینجا۶ماهه ست  ومن عاشق این عکسشم.ماشاالله به گلپسرم ...
17 مرداد 1398

کلاس اول آرمان/۱۳۹۵

الان هم که یاداول مهرکلاس اولت میفتم ناراحت میشم.برای من وتوخ سخت بودکه تجربه دوری ازهمدیگه رونداشتیم.قبلش دوسال مهدرفتی ولی هرروزفقط سه ساعت اونجابودی وقوانین مدرسه بامهدفرق میکرد.نزدیک یکماه باهات اومدم مدرسه وتوحیاط نشستم تانزدیک تعطیل شدنت.بعدش دیگه خودت عادت کردی.ولی بازم خوراکیهاتووچاشت مدرسه رونمیخوردی.معلمت خ سختگیربودوتکالیف خ زیادی ازتون میخواست.کلاکلاس اولت برام سخت بودولی درعوض کلاس دومت خ عالی بود.همیشه موفق باشی پسرم.عکسای روزاول مهر ...
17 مرداد 1398

نوروز۹۶درنجف اشرف

۲۸اسفند۹۵بامامان بزرگ ودایی علی ومحبوبه خانم ومهرنوش وخاله عصمت وحسن اقابه عراق رفتیم وپروازمون مشهد_نجف بود.سال تحویل توحرم حضرت علی بودیم وایرانیایی که براتحویل سال به نجف اومده بودن خ زیادبودن.بعدازنجف به سامراوکاظمین رفتیم وازاونجابه کربلا.تعدادمون۹نفربودوخ خ بهمون خوش گذشت.این اولین سفردایی علی به کربلا بود .قبل ازسفردایی میخواست که باهاش بریم عیدرو ترکیه وچون نرفتیم اوناهمسفرماشدن واینجوری دایی علی عاشق کربلاشد. آرمان کنارسفره هفت سین هتل نورالنجف آرمان درحرم باصفای حضرت امیر آرمان دربین الحرمین ...
17 مرداد 1398

تولدآرمین ۹۷/۱۲/۱۷

اینا عکسای تولدیکسالگی آرمین فینگیلی مامانه (باتم مینیون)که توگوشی قدیمم پیداکردم.آرمین گلم تولدت۱۷اسفنده ،ولی تو۳۳ روززودتردنیااومدی وزمان دنیااومدنت خ کم وزن بودی(۱۹۱۰gr)وواسه همین کلی توبیمارستان بودیم وغصه خوردم.خوشحالم وخداروشکرمیکنم وقتی میبینم بزرگ شدی .آرزومیکنم تووداداشت وهمه بچه های دنیاخوشبخت وشادوسلامت باشین.ماشاالله به پسرای گلم ...
17 مرداد 1398

مامان راهی عرفات میشود

امروزبامامان صحبت کردم وبهتربودن خداروشکر.عصرجمعه هم راهی عرفات میشن،عرفاتی که درروزعرفه حضرت امام زمان اونجاحضوردارن وآقاجون خ دوست داشتن که دوباره به حج تمتع برن که وقوف درعرفات روهم تجربه کنن.امیدوارم ثواب این حج نیابتی که  مامان زحمتش رومیکشن، روح پدرنازنینم روشادکنه وامیدوارم امام زمان حاجت همه گرفتاراومریضارودرروزبزرگ عرفه برآورده کنه تادل هیچ بنده ای غصه داروناراحت نباشه.الهی آمین
16 مرداد 1398

بالاخره شد👍

دوستان گلم ببینیدپروفایلم عکس دارشد😄😄😄هزاربارامتحان کردم  ونمیشدوبالاخره همین الان موفق شدم.یه دست وهورابرای طاهره👏👏بازم دست بزنین .صدای دستاتونونمیشنوم👏👏👏
13 مرداد 1398