آرمانآرمان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
آرمینآرمین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

❤آرمان وآرمین❤

آرمان وآرمینم داشتن شمایعنی تمام خوشبختی

واکسن ۱۸ ماهگی آرمین ومشکلات بعدش

1398/6/25 9:55
نویسنده : طاهره
317 بازدید
اشتراک گذاری
شنبه۱۶شهریورباباوخاله عصمت آرمینوبردن وواکسنشوزدن.خوشحال بودم که بعداین تا۶سالگی واکسن نداره.بعدزدن واکسن گوشتای نذری امام حسین روازقصابی گرفتیم وبابرنج سایرمخلفاتش به آشپزخونه تحویل دادیم تابه رسم سالای گذشته که خونواده من روز۸محرم غذای نذری بین فقراوپرورشگاهاتقسیم میکنن،برامون غذابپزه.آرمین روهم تموم مدت روپام تکون میدادم.براناهارعموش دعوت کردکه قبول نکردم چون آرمین واکسن زده بود وبراشب اصرارکردن وبابای آرمین قبول کرد.شام رواونجابودیم وبرگشتیم خونه مامانم.دیدم برخلاف شبای گذشته که غزل روبراخواب به خونه داداشم میبردن،خواهرم خونه مامان مونده وغزلوخوابوندیم واومدم کنارآرمین درازکشیدم.ساعت۱۲شب بود.باخودم گفتم چرابااین همه خستگی خوابم نمیبره که یه صدای ضعیفی ازآرمین شنیدم وتانگاش کردم شروع به تشنج کردوبدنش داغ بود.خدامیدونه به من چی گذشت.بافریادخواهرم روکه دانشجوی سال آخرپزشکیه روصداکردم واومدوآرمینوبه پهلوی چپ درازکشوند.به آمبولانس زنگ زدم ولی تااون موقع بابای آرمین وشوهرخواهرم باماشین آرمینوبرده بودن بیمارستان.ازخونه مامانم تابیمارستان راهی نیس.همه ش امام حسین وحضرت ابوالفضل روقسم میدادم که چیزیش نشه.تاآمبولانس اومدمن وخواهرم باآمبولانس رفتیم بیمارستان.اونجاشرایطش استیبل شده بودوگریه میکردوترسیده بود.اونشب توبیمارستان موندیم وفردامرخص شدیم.اونروزتقریباخوب بودولی صبح فرداشروع به استفراغ کردوتب داشت وباشک به مننژیت متاثره ازواکسنmmrدوباره بستری شدیم.هردوخواهرم وخانم داداشم که پزشکن بااساتیدمختلفی مشورت کردن وهمگی متفق القول بودن که بایدlpبشه یعنی ازمایع مغزی نخاعی نمونه گیری بشه تامننژیت ثابت یاردبشه.خدامیدونه اونروزکه عاشورابودروچقدگریه کردم ،خدایادل هیچ مامانی غصه دارونگران نباشه.خواهرم هم به خواست من زمان lpاونجابودولی هرچی آرامبخش به آرمین زدن که بخوابه نخوابیدودرحال هوشیاری ازش نمونه گرفتن.من که ازناراحتی مثل دیوونه هابودم.ولی خداروشکرجواب آزمایش ،مننژیت روردکردوفرداش مرخص شدیم و
برای سلامتی آرمین یه گوسفندقربونی کردیم.درحالی که اسهال واستفراغش هنوزهم ادامه داره.الان سه روزه برگشتم مشهدومامانم آرمانوباخودش برده سمنان تاتواین فرصت آخرتعطیلات ،حال وهواش عوض بشه. چندروزازاون روزای بدمیگذره احساس میکنم که ازدرون پاشیدم وحس وحال هیچ کاری ندارم.هرلحظه فک میکنم آرمین تب داره والان تشنج میکنه.امیدوارم زمان حالموبهترکنه....










پسندها (9)

نظرات (8)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
25 شهریور 98 12:59
الهیی
ان شاءالله دیگه هیچیت نشه آرمین جونم وهمیشه زیر سایه ی مامان وبابای مهربونت شاد وسلامت باشی🥰🥰🥰🥰🧡🧡🧡🧡
طاهره
پاسخ
مرسی مبینای مهربونم.انشاالله ازدعای شما💞
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
26 شهریور 98 23:22
وای عزیزدلم چقدر ناراحت شدم
بلا دور باشه
انشالله زودتر خوب خوب بشه گل پسرمون😚😚
طاهره
پاسخ
ممنونم فاطمه جان،انشاءالله  که همه بچه های مریض خوب بشن وسالماهم هیچوقت مریض نشن.😘
❤️Maman juni❤️Maman juni
27 شهریور 98 4:31
الهی بمیرم عزیزم ....
خداروشکر ک بیدار بودی و دیدی تشنج کرد .... 
خوبه ک همه چی بخیر گذشت عزیزم 
سخته آدم بچه کوچیک میبینه تو تخت بیمارستان  انشالله امام حسین نگهداره ارمین عزیزمون باشه تا دیگه هیچوقت بیمار نشه 🌹🥰
طاهره
پاسخ
خدانکنه عزیزدلم.انشاالله که همیشه باانیساگلی وباباش شادوسلامت باشین.خداروشکرواقعا،دکترگفته تا۶ سالگی  بایدخ مواظب باشم که به خاطرهیچ مریضی تب نکنه،والادوباره تشنج میکنه.ممنونم ازدعای قشنگتون.انشالله امام حسین نگهدارانیساوآرمین وهمه بچه های دنیاباشه😘
🌼 نوشین 🌼🌼 نوشین 🌼
27 شهریور 98 23:04
خدا بد نده 
انشاالله حال آرمین جون هم بهتر میشه❤
طاهره
پاسخ
ممنونم نوشین گلم.انشاالله  ازدعای شما دوستای عزیزم
مامانمامان
28 شهریور 98 10:08
سلام دوست عزیز نینی وبلاگی.
خوشحالم با وبلاگتون آشنا شدم و بااجازتون بعنوان دنبال کننده اضافش کردم.خوشحال میشیم شماهم به ما سر بزنید و دنبالمون کنید
طاهره
پاسخ
ممنونم گلم.خوش اومدی.باکمال میل دنبالتون میکنم
𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
28 شهریور 98 14:03
الهی
ممنون میشم دنبالم کنین😍😊
طاهره
پاسخ
چشم گلم.باکمال میل
مامان صدیق
29 شهریور 98 12:29
عزیزکم
 انشالله ک بزودی شفای کامل پیدا کنن
من هردو بچه م رو هیچ واکسنی نزدم 
اخه تو ایران چی طبق استاندارد جهانی هست ک واکسن باشه..
طاهره
پاسخ
ممنونم صدیقه جان.آره واقعا.هرچی فک کنی اذیت شدم 
مامانی امیرعباس و سارهمامانی امیرعباس و ساره
9 مهر 98 18:25
آخی عزیزم
انشاالله که هرچه زودتر خوب بشه
امان از این واکسنها
معلوم نیست چی هست که بچه ها رو به این حال و روز درمیاره.
بچه خواهر من هم دو روز بابت واکسن دوماهگی توی بیمارستان بستری بود و پلاکت خونش اومده بود پایین
نمیشه هم نزد😣
 
طاهره
پاسخ
مرسی عزیزم.خدایی آدم میمونه چیکارکنه.خ خ اذیت شدم.خدانگهدارهمه بچه هاباشه💞😘