تولدم

امشب شب تولدمه.هدیه حسین برام کتاب ملت عشق ویه کارت هدیه بودوعصی ومامانم هم برام دوتاکارت هدیه ودوبسته شکلات پست کرده بودن که ظهربه دستم رسید. آرمان پرسیدچقدخوشحالی مامان؟به حرفش فکرکردم وازخودم پرسیدم که آیاخوشحالم یانه؟خوشحال وشاکرم بابت نعمت سلامتی،داشتن حسین وآرمان وآرمین،خونواده عزیزم وخیلی چیزای دیگه...

به آرمان گفتم هم آره وهم نه.ازورودبه ۳۸سالگی خوشحال نیستم ولی به خاطرنعمت زندگی وداشتن شماهاخوشحالم.آرمان گف مامان سن فقط یه عدده!!!ازتبلیغ کرم پریکاتن یادگرفته فک کنم.خخخ

دلم میخواست به ۱۰یا۲۰سال پیش برمیگشتم ودوباره یه جوردیگه زندگی میکردم.ازفرصتهابیشتراستفاده میکردم وشایدالان رضایت بیشتری ازگذشت این سالهای عمرم میکردم.

ولی به هرحال خدایابه خاطربهره مندی ازموهبت حیات وسلامتی شکر.به خاطرداشتن آرمان وآرمینم شکر.به خاطرداشتن حسین وخونواده عزیزونازنینم شکر
چندتاازنقاشیای آرمینیواینجابزارم وچندتاازعکساشونو مال چندروزپیش