به یادباغچه هایی که بی بهارشدند😔😔
امروزصبح متوجه شدیم که هواپیمای اوکراین،اشتباهاموشک خورده وسقوط کرده.قبلشم خ برای اون مسافراناراحت بودم،ولی الان بیشتر وتوقلبم احساس دردوغصه عمیقی دارم.همه ش توفکرشونم.چقدربرااون بچه ها ی کوچیک ناراحت شدم.باخودم فکرکردم اون موقع ماماناشون چه حالی داشتن😔😔😔وقتی نمیتونستن براخودشون وبچه شون کاری بکنن.یه بارکه سفرمیرفتم،هواپیماتکونای بدی خوردوهمون موقع خلبان گفت ماهواپیمای مقاومی داریم وازیه توده جوی عبورمیکنیم،یادبرنامه پیام اضطراری افتادم خ ترسیدم وازامام حسین خواستم که زنده بمونم وبتونم دوباره آرمانم روببینم.من که هیچکدومشونونمیشناختم ازغصه شون خواب ندارم،به خونواده هاشون چی میگذره؟؟؟؟خدایاقلب اون خونواده هاروازصبروآرامش لبریزکن🤲
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی