خدایامواظب مامان بزرگ باش
امروزبامامان بزرگ باایموصحبت کردم،قیافه شون کاملا مریض بودواحساس کردم خ لاغرشدن.هم تنهاهستن وهم مریض وهم ازهم اتاقی هاشون دلخور.خ ناراحتم چون من به سفرراضیشون کردم،استارت این سفررومن زدم،من مقصرم😔نمیدونم چیکارکنم.اصن چیکارمیتونم بکنم؟؟؟میخواستم که به مامان خوش بگذره،هنوزکلی ازسفرشون باقی مونده ومجبورن این وضعیت روتحمل کنن.خدایامامانم روبه تومیسپرم،مواظبش باش که مریض نباشه وغصه نخوره.نزارکسی اذیتش کنه.ازناراحتی خوابم نمیبره.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی