اولین سحررمضان۱۴۰۰
ماه رمضون ازبچگی برام خ دلچسب وقشنگ بوده،توبچگیام به اندازه عیدنوروزدوستش داشتم.حتی وقتی کوچیک بودم ازمامان میخواستم که منوهم سحربیدارکنه ومامان این کارومیکرد.میگم عجب حوصله ای داشتن که مابچه هاروهم بیدارمیکردن.سحری میخوردیم وتااذون صبح مثل کرم زیرپتوهامیخزیدیم😊عجب صفایی داشت کنارآقاجونم وبابابزرگ ومامان وعصی زهراوعلی..... حالاسالهاست که آقاجون وبابابزرگم نیستن🖤🖤🖤 علی وزهراوعصی هم هرکدومشون صاحب خونه وزندگی هستن ودورازهمیم.خداروشکرکه اوناومامانم هستن، هرچنددور. آرزومیکنم تواین اولین سحرماه رمضون که خداهمه مریضاروشفابده ودل همه ی آدمای دنیاخوش باشه .هیچ بچه ای مریض وناراحت نباشه . خداروشکرکه زنده موندیم وبه این ماه رمضون هم رسیدیم وخدایارحم...
نویسنده :
طاهره
0:18