آرمانآرمان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
آرمینآرمین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

❤آرمان وآرمین❤

آرمان وآرمینم داشتن شمایعنی تمام خوشبختی

اولین سحررمضان۱۴۰۰

ماه رمضون ازبچگی برام خ دلچسب وقشنگ بوده،توبچگیام به اندازه عیدنوروزدوستش داشتم.حتی وقتی کوچیک بودم ازمامان میخواستم که منوهم سحربیدارکنه ومامان این کارومیکرد.میگم عجب حوصله ای داشتن که مابچه هاروهم بیدارمیکردن.سحری میخوردیم وتااذون صبح مثل کرم زیرپتوهامیخزیدیم😊عجب صفایی داشت کنارآقاجونم وبابابزرگ ومامان وعصی زهراوعلی..... حالاسالهاست که آقاجون وبابابزرگم نیستن🖤🖤🖤 علی وزهراوعصی هم هرکدومشون صاحب خونه وزندگی هستن ودورازهمیم.خداروشکرکه اوناومامانم هستن، هرچنددور. آرزومیکنم تواین اولین سحرماه رمضون که خداهمه مریضاروشفابده ودل همه ی آدمای دنیاخوش باشه .هیچ بچه ای مریض وناراحت نباشه . خداروشکرکه زنده موندیم وبه این ماه رمضون هم رسیدیم وخدایارحم...
25 فروردين 1400

نوروزمبارک

این نوروزدومین عیدکروناییه😷 وتازه فهمیدم که امسال آخرین سال قرن فعلیه وشروع قرن جدیدنیست😁عصی هم توعیدکشیک مرکزکروناست وحتی امروزم کشیک بودوخودشوبراسال تحویل رسوند. این شیرینی روی میزم شیرینی لوله ای مخصوص بیرجنده👇 تخم مرغاروهم امیرمحسن وآرمان رنگ کردن ...
2 فروردين 1400

دلتنگم

کاش ازپس صدهزارسال ازدل خاک چون سبزه امید بردمیدن بودی😔 یازدهمین نوروزبدون آقاجون عزیزم🖤...
2 فروردين 1400

آخرین روزهای قرن

این چندروزه ذهنم مشغول اینه که تاچندروزدیگه مامتولدای قرن گذشته میشیم 😒 یه هفته س که اومدم خونه مامان واینجاروحیه آرمین خداروشکربهتره وباغزل ومهرنوش بازز میکنه والبته شبا بهش ملاتونین میدم تابخوابه ودیگه باترس ازخواب نپره.وقتی ملاتونین میخوره خوبه خداروشکر.آرمان هم خوشحال بودکه این چهارشنبه سوری خونه مامان بزرگه وباخاله عصی رفت وکلی ترقه کم خطر😁خرید وکلی ترقه بازی کردبانظارت بزرگتراوکلی بهش خوش گذشت.درختای حیاط خونه مامانم کلی سبزشده وحال وهوای بهاری قشنگی داره. انشاالله همه آدمای دنیامشکلاتشونوتوقرن  فعلی بزارن وبادل خوش وبدون مشکل واردقرن جدیدبشن .من وآرمینی هم همینطور. این نایت ترورآرمینم توهمین قرن بزاریم وباخیال راحت بریم به ۱۴۰۰ان...
28 اسفند 1399

تولدآرمینی عزیزم

امشب تولدسه سالگی پسرخوشگلم،آرمینه😍 سه سال پیش مثل فردا،خ یکدفعه ای و۳۳روززودترازموعدبه دنیااومد. عمرت طولانی گل مامان وتنت سالم ودلت بی غم باشه الهی😘😘 خدایا ازت بهترینهاروبرای آرمین وآرمانم وهمه بچه های دنیا میخوام اینم یکی از کادوهاوعزیزترینشون به قول خودش ماشین آتاتاش ...
16 اسفند 1399

Armin and night terrors

آرمینی کوچولوبیشترازیه ماهه که دچار night  terrors  شده  وهرکاری  میکنم اصلابهترنمیشه. تاصبح بیدارمیمونه وسعی میکنه خوابش نبره. وقتی هم میخوابه،روزازنو و روزی ازنو به تازگی یکی ازدندوناشم دردمیکنه ودکترگفته فقط بابیهوشی برااین سن میشه کارکردچون بچه تواین سن، اصن همکاری نمیکنه خداخودش کمکمون کنه
11 اسفند 1399

مارابه سخت جانی خود این گمان نبود🖤

پنجم اسفند،دهمین سالگرددرگذشت پدرنازنینم🖤 ۳۶۵۰روزبدون تو،۱۰سال تحویل بدون تو،ده ماه رمضان،۱۰شب یلدا،۱۰عیدفطر،۱۰سااال بدون تو چطوراین همه روزرابدون تو تاب آورده ام؟؟ تورفتی ومن مانده ام که باز بایدتمام عمر،توراآرزوکنم
5 اسفند 1399

مشهدبدون عصی

صبح زودبه سمت مشهدحرکت کردیم وتموم راه چشمای آرمان پراشک بود(چون تاحالاعصی مشهدبودوازامروزدیگه نیست) کلاامروزغذانخورده ومیگه سیرم. خودمم چنددفعه جوری که آرمان نفهمه گریه کردم واصن حال خوشی ندارم وناراحتی آرمان هم غصه هاموزیادترمیکنه . مشهدبدون عصی ازاون چیزی که فکرشومیکردمم، خ بدتره. بی نهایت دلتنگم.دلتنگِ دلتنگِ دلتنگ😔
2 اسفند 1399

رتبه ممتازآرمان

امروزمراسم تقدیروتشکرازدانش آموزان ممتازمدرسه آرمان بود. ماقاین بودیم وباباهم که مشهدبودجلسه مهمی داشت وبه جای ما،راننده دانشکده بابادرمراسم شرکت کردوجایزه وتقدیرنامه ی آرمان روتحویل گرفت🙃 باخودم گفتم معلمش راجع به ماچی فکرمیکنه که حتی تامدرسه نرفتیم😁 واین بازی جایزه ش بود دوستت دارم آرمانی جونم،پسردست ودلبازومهربونم❤❤ شادوسلامت باشی پسرکم ...
27 بهمن 1399

اسباب کشی

۱۶بهمن عصی وسایلشوازمشهدبه قاین بردتاطرحشوشروع کنه. من وآرمان وآرمین وعصی ومامان هم باماشین حسن آقااومدیم . اون شب کارگراوسایلوبردن داخل خونه وفرداباعصی وحسن اقاتاحدودی چیدیمش. اینم قهوه ترک محبوبم که خستگی رومیشوره هنوزبرنگشتم مشهدوانگارازمشهدبدون عصی واز تنهایی واهمه دارم. عصی همراه خوشیا وتفریحاوخریدام ومریضیاوناراحتیام وتموم لحظه هام بود. قبل از تولدآرمین وغزل که فرصت بیشتری داشتیم کلی باهم میرفتیم خیابون احمدآبادوراهنمایی واسه خرید.بعدشم گاهی سینما. ولی بعدتولدکوچولوها سرمون شلوغ شدوفرصت خ کمتری داشتیم ولی خونه همدیگه خ زیادمیرفتیم. ولی حالاتنهاشدم،خ تنها😔 خداخودش تنهام نزاره ...
24 بهمن 1399