دوروزمونده به تولدآرمانم
دوروزتاتولدآرمان عزیزم مونده تا۱۰ساله بشه.مسلمه که خونه تااون موقع آماده نمیشه و پیشنهادموبراجابه جایی روزتولدش هم قبول نکرد.۴روزم هست که مقیم خونه خواهرم هستیم تاکارکابینت انجام بشه.نمیدونم چندروزدیگه طول میکشه.تاامروزخواهرم هرروزکشیک بیمارستان بودوشوهرشم مسافرت بود،براهمین توخونه ش معذب نبودم،ولی امروزهمه برگشتن وبادوتابچه راحت نیستم.آرمین هیچ جاغیرخونه خودمون ومامانم خوابش نمیبره ووقت خواب بهونه میگیره که برگردیم خونه.توراه اومدن به خونه خواهرم،روبه روی گنبد، ازامام رضاملتمسانه خواستم که آرمین اذیت نکنه وبهونه نگیره،وخداروشکرامام رضاخواسته این همسایه بی معرفت رواجابت کردوفقط دیرمیخوابه ولی بهونه گیری نمیکنه الحمدلله.امیدوارم به زودی وخوشی به خونه خودمون برگردیم.درنهایت لطف ومحبتی که خواهرکوچیکم بهم داره وسعی میکنه بهمون خوش بگذره ،ولی هیچ جاخونه خودآدم نمیشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی